در پاسخ به چهار جوابِ سلام زیجی
شباهنگ راد شباهنگ راد

{مسئول گارد آزادی}

 

از آنجا که سلام زیجی بظاهر در پاسخ به نظرات و سئوالات ارائه داده شده‏ی منتقدین گار آزادی بر آمده و تلاش نموده است تا یک‏بار دیگر شکل کاری، محتوا و تفاوت‏های گارد آزادی را با دیگر "سنت"های ناکارآمد برشمارد، بنابراین بی‏فایده و بی‏مناسبت هم نمی‏باشد تا به جنبه‏هایی دیگر از نظرات‏اش در حول و حوش گارد آزادی پرداخته شود و روشن گردد که عمق اختلافات و درک از محتوای کارها، تا کجاهاست.

البته ناگفته نماند که این دوستان تلاش زیادی دارند از خود بخرج می‏دهند تا گارد آزادی را به "جامعه"ی خودی تحمیل نمایند و بزور دارند آنرا به‏عنوان "سنت جدید"، به دیگران می‏قبولانند، بدون این‏که به این‏موضوع توجه نمایند، زمانی می‏توان سخن از سنت به میان آورد که پیرامون آن و در گذشته کاری انجام شده باشد. نمی‏دانیم که چگونه می‏توانیم بخود بقبولانیم، کار انجام نشده را باید به حساب سنت و آن‏هم "سنت جدید" بگذاریم؟ واقف گردیده‏ایم که برای حکمتیست‏ها محتوای واژه‏ها همواره علی‏السویه است و آن‏چه برای آنان ملاک و معیار است، طرح و بیان آمال و آرزوهای تشکیلاتی‏ست. در چهارچوبه‏ی فکری آنان نهادها و ارگان‏های متفاوت تشکیلاتی حامل وظایف معین و مشخصی نیستند. گفتیم که نه حزب‏شان، حزب است و نه گاردشان، گارد.

 

جمع‏بند فوق تحریف نظرگاه‏‏های‏شان نیست. خودشان دارند تاکید می‏ورزند که جامعه‏ی خفقاق‏زده‏ی ایران اجازه‏ی تشکیل حزب را به کمونیست‏ها نمی‏دهد. همین چند وقت قبل بود که سلام زیجی در پالتاک پیرامون «جایگاه سازمان مسلح توده‏ای در روند مبارزه سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی» اشاره داشته است‏که «.. اگر ما کارگران و کمونیست‏ها در یک کشور به اصطلاح نیمه دمکراتیک زندگی و مبارزه می‏کردیم و می‏توانستیم اظهار وجود کنیم و فعالیت سیاسی برای همه آزاد بود. اگر می‏توانستیم حزب تشکیل بدهیم و مبارزات خودمان را به پیش ببریم ...» و یا این‏که بارها و بارها تاکید ورزیده‏اند، وظیفه‏ی گارد در شرایط فعلی مسلح شدن نیست؛ و بر این نظراند که «امروز اگر در چنین موقعیتی نیست، لابد هنوز به این موقعیت نرسیده است».

 

به هر حال این سئوالات بجا در ذهن هر خواننده‏ای نقش می‏بندد که اگر رژیم جمهوری اسلامی و دیکتاتوری عریان و خشن امپریالیستی اجازه‏ی هرگونه فعالیتِ از نوع, کشورهای نیمه دمکراتیک را از نیروهای کمونیستی ایرانی سلب نموده است و این حق را برای آنان قائل نیست تا حزب‏شان را تشکیل بدهند، پس علم نمودن حزب حکمتیست‏ها را باید از نوع, کدام حزب طبقه‏ی کارگر به حساب آوریم؟ آیا این حق را داریم و مجازیم تا حزب حکمتیست را به‏عنوان حزبی که فاقد محتوای مارکسیست – لنینیستی‏ست به حساب آوریم؟ آیا مجازیم به سلام زیجی اعلام نمائیم که نه سنجیده پرچم حزبی را بر افراشته‏اید که با واقعیات جامعه‏ی خشن ایران هیچ‏گونه هم‏خوانی‏ای ندارد و حزب‏تان، بدرد کارگران و زحمت‏کشان نمی‏خورد؟ مضافاً این‏که اگر گاردهای آزادی همین امروز قصد جنگیدن با دشمنان کارگران و زحمت‏کشان را ندارند، - به دلیل این‏که به آن موقعیت نرسیده‏اند- ،بنابراین هم اعلان و هم اصرار به آن، در خدمت به کدام سیاست است و چرا تلاش نمی‏ورزید تا بر اساس نیازهای فوری جامعه، نوع, کاری‏تان را پی ریزید؟ و ...

 

در هر صورت این‏ها تناقضاتی‏ست که حکمتیست‏ها دارند با خود حمل می‏کنند و حاضر به تصفیه حساب‏های سیاسی با خود نیستند. نمی‏دانیم که چرا دارند بزور به دیگران می‏قبولانند که گارد بدون سلاح هم ممکن‏پذیر است؟ مگر کلمه‏ی گارد، نظامی نیست؟ مگر گارد محافظ نیست و با سلاح و ابزار معنا نمی‏یابد؟ امّا از آنجا که حکمتیست‏ها تعبیر و تفسیرشان از حزب و سنت، خلاف تعبیر و تفسیر مارکسیست – لنینیستی‏ست، از گارد هم وارونه است.

دوستان باور کنید این برداشت‏های ناصحیح و ایراد دیگران نیست که این‏گونه می‏اندیشند بلکه ریشه در برداشت ناصحیح‏تان از محتوای واژه‏های مارکسیست – لنینیستی و اوضاع جامعه دارد. بی دلیل هم نیست که باوری به تعیین و تقسیم وظایف نهادهای متفاوت ندارید و بی‏جهت هم دارید هر مخالف نظری خود را «در کنار تبلیغات افسار گسیخته حاکمیت و نیروهای ضد کمونیستی ...» قرار می‏دهید. استفاده از این‏دست روش‏ها نشاندهنده‏ی فقر استدلال، و از کار افتاده است و دیگر جواب‏گو نیست. نیروی جوان باید تجارب نسل‏های گذشته را در عرصه‏های گوناگون و بوبژه در عرصه‏ی رفتاری و نوشتاری مشاهده نماید. باید مبلغ و مروج رفتارهای صحیح و آموزنده بود و در برخورد با مخالفین خود، از خود متانت و بردباری نشان داد. نیروی جوان باید تفاوت دو فرهنگِ صحیح و ناصحیح و مهمتر از همه‏ی این‏ها باید نیروی جدی و عمل را مشاهده نماید تا پی به ماهیت حرافان و بی‏عملان ببرد. تپه و چاله‏ها و کم‏کاری‏های خودی را که نمی‏شود با لعن و نفرین به دیگران و یا با اتهام و وصله‏های ناجور پُر نمود. بدانید "هر کسی آن درود عاقبت کار، که کشت".

 

1. سلام زیجی در پاسخ به سئوال اوّل مصاحبه‏گر پیرامون این‏که گارد آزادی "چیزی جز یک نهاد تبلیغی نیست" می‏گوید «بنابه همان درک غالب گذشته، ساده لوحانه تصور میکنند که باید رفت شلیک کرد. عملیات نظامی مستقیم انجام داد. علیه نیروهای رژیم همین امروز باید جنگید و .. تا قبول کنند که بله در چنین حالتی این نوع نهادها "نهاد تبلیغی" نیست! دارد با حاکمیت و سرکوبگری رژیم "مبارزه میکند". با این منطق منتقدان "چپی" ما لابد باید بروند اسلحه پژاک را بر دارند چون "نیروی عمل است" و با رژیم" مبارزه می‏کند". برای این طیف هدف، سیاسی، استراتژی، تاکتیک و افق ناظر متفاوت بر "مبارزه مسلحانه" اصلاً مهم نیست. فقط تفنگچی باشی و هر از چند گاهی شلیک بکنی آنها را تسکین میدهد».

 

واضح نیست که سلام زیجی روی سخن‏اش با کدامین منتقدین‏اش می‏باشد. البته که به عادت حکمتیست‏ها تبدیل شده است و بمنظور جمع و جور کردن ایده‏های ناصحیح‏شان دارند به هر بدری می‏زنند و در برخورد با دیگران هم دارند سیاه را با سفید قاطی می‏کنند تا "پیروز" بدر آیند. دوستان! بحثِ گارد آزادی‏ست و در همین عرصه پاسخ دهید و فعلاً کاری به دیگر سنت‏ها – که "مضر" جنبش‏های اعتراضی بودند، نداشته باشید. علاوه بر آن چه کس و یا کسانی دارند اسلحه‏ی پژاک را به پای آن "نیروی عمل" مدنظر می‏گذارند؟ با گلوله‏های پژاک فعلاً کاری نیست. پای شما و سیاست شما در میان است و تلاش نمائید تا خالصانه و فارغ از وصل این و آن، به ارابه‏ی جنبش‏های "ناسیونالیستی – قومی" و ماشین تبلیغات نظام گندیده‏ی رژیم جمهوری اسلامی، به نافرجامی‏های سیاست‏ها و تاکتیک‏های‏تان بپردازید. بدانید که تحت هیچ شرایطی رد و یا نقد دیگران از جانب هر فردی به معنای حقانیت ایده‏های شما نیست. حساب هر کسی جداست و هر کسی پاسخ‏گوی رفتار و کردار خود است.

 

مگر شما و حزب‏نان تاکید ننموده‏اید که «دست بردن به اسلحه بر علیه جمهوری اسلامی از طرف مردم، از طرف کارگران ایران و از طرف اپوزیسیون انقلابی آن جامعه کاملاً عادلانه و مشروع است و حق آن اپوزیسیون و حق آن جامعه است» (جایگاه سازمان مسلح توده‏ای ...). مضافاً این‏که مگر ننوشته‏اید «به دلیل واقعیت جامعه کردستان و اضافه بر آن شرایط خطرناک جنگی و فضای جنگی ما را موظف می‏کند با اتکاء به سنت و سیاست‏های خود بسیار جدی‏تر در کردستان گارد آزادی را گسترش دهیم  و بخش عمده این نیرو فوری مسلح شوند».

در عالم سیاست باید موضع‏ها شفاف و روشن اعلام گردد و از دو گانگی پرهیز نمود. از یک‏طرف بر «مشروعیت» کامل اسلحه در مقابل رژیم جمهوری اسلامی و مسلح شدن فوری گاردهای آزادی سخن می‏گوئید و از طرف دیگر و آن‏هم با صراحت و قاطعیت تمام تاکید دارید که «کنترل محله‏ها الزاماً ربط مستقیمی به اسلحه و مسلح شدن ندارد»!!

 

سلام زیجی! آیا در خلوت خود این سئوال را در مقابل خود قرار داده‏اید که در مقابل رژیم سراپا مسلح و رژیمی که با زور و اسلحه بر سر کار است، چگونه می‏توان بدون استفاده از ابزار دفاعی مناسب و بدون سلاح، کنترل محله‏ها را تضمین نمود؟ آیا چنین سیاستی – یعنی کنترل محله‏ها و آن‏هم بدون سلاح - در خدمت به انباشتن هزینه‏های تاکنونی نیست؟ به غیر از این است که دارید جوانان را دم گوشت توپ قرار می‏دهید و این تفکر، فاقد کمترین مسئولیت کمونیستی – انقلابی‏ست؟

رژیم علناً دارد نه تنها از همین امروز بلکه از دهه‏ها قبل به سرکوب اعتراضات کارگری – توده‏ای می‏پردازد، در همان حال شما دارید فرمان عدم استفاده از سلاح را به گاردهای آزادی و جوانان صادر می‏کنید؟ براستی که مردم چه چیزی را باید ملاک خود قرار دهند و آنرا قیاس نمایند تا به ثمربخشی و بی‏ثمری یک سیاست و عمل انقلابی و "نهادهای تبلیغی" پی ببرند؟ چگونه می‏توانند بر این تفاوت‏ها واقف گردند؟

 

سئوال می‏کنید «آیا رفته‏اند که تعداد فعالیت‏های علنی و حتی حضور مسلحانه بخش مسلح گارد و رهبران کمونیست را در کردستان که همگی با موفقیت صورت گرفته شمارش کرده باشند و با آن سنتهای که منتقدین گارد به آن تعلق دارند مقایسه کنند و به این نتیجه رسیده باشند که اولا کدام یک از آنها "نهاد تبلیغی" است؟ دوما کدام نیرو حتی در رودرروئی با رژیم جان سالم بدر برده‏اند چرا؟ و بالاخره چه سنت و شکلی از مبارزه به حال مبارزات سیاسی جامعه مفید یا مضر بوده است»؟

 

حقیقت‏اش را بخواهید، شمارش، فهم و درک این‏موضوع کار چندان مشکلی نیست. قبل‏ها شمارش نموده‏ایم و اگر نگوئیم همه، ولی بیش از نود و نه درصد جوله‏های سیاسی – و نه نظامی‏تان – به سال هشتاد و پنج بر می‏گردد و تمامی آن‏ها را می‏توان در جعبه‏ی "موفقیت‏آمیز" - و در کنار هم - چید. امّا لازم است تا این‏موضوع را به حکمتیست‏ها گوشزد نمائیم که بر خلاف نظر شما، بعضاً منتقدین‏تان بر دو فرهنگ و دو ادبیات فعالیتی آشنائی دارند و می‏دانند که جوله‏های سیاسی با جوله‏های سیاسی – نظامی تفاوت‏هایی دارد. یکی بقول خودتان وظیفه‏اش مبارزه با خرافه و سنن مذهبی و هم‏چنین توضیح ماهیت سرکوب‏گرایانه‏ی رژیم است و دیگری وظیفه‏اش دفاع و مقابله با تعدیات سرکوب‏گران و نشانه گیری پایگاه‏های نظامی رژیم و «تنبیه افراد شرور» می‏باشد. علاوه بر همه‏ی این‏ها می‏دانند که نیروی بی‏عمل خارج از کشوری، ماندگاری‏اش طولانی‏تر و ابدی‏ست. با این حساب، شما هم می‏توانید دهه‏ها بر طبل گاردهای آزادی‏تان بکوبید؛ طبلی که برای خودی‏تان هم آزار دهنده شده است. «گارد آزادی واقعی و زنده در درون جامعه‏ای را که هم در شکل علنی و مسلحانه و هم در شکل غیر مسلح و تبلیغی..»ای که دارد عرض و اندام می‏کند را، مگر نباید مردم به بینند و جامعه صدایش را بشنود؟ از یک‏طرف دارید بر عدم رضایت بخشی و موقعیت نرسیدن آن تاکید می‏ورزید و از طرف دیگر از نقش و شناخته بودن گاردهای آزادی در درون جامعه سخن می‏گوئید؟ براستی دارید از کدام جامعه سخن می‏گوئید؟ همین چند وقت بود که چند تن از اعضای حکمتیست‏ها در جلسه‏ی لندن بر عدم حضور خود در درون جامعه سخن گفتند، در حالی‏که شما دارید از کار آگاهگرایانه‏ی گاردهای آزادی در درون جامعه حرف می‏زنید!! باور کنید این نهاد را نباید فراتر از نهاد تبلیغی‏ای که پایه و اساس کارش در خارح از کشور قرار گرفته است، به حساب آورد و هر چقدر هم بیشتر دارید اندرباب و "فوائد" گاردهای آزادی سخن می‏گوئید، ما بیشتر به عمق بی هویتی و بی محتوایی آن‏ها پی می‏بریم.

 

2. سلام زیجی – در پاسخ به سئوال دوّم - دارد به منتقدین خود ایراد می‏گیرد که چرا دارند گارد آزادی را با "فعالیت نظامی" در مقابل "تعدیات رژیم" تعریف می‏کنند.

قبول کنید که این تعریف منتقدین‏تان نیست، خودتان بارها و بارها گفته‏اید که گارد آزادی برای حفظ و جان و مال کارگران و زحمت‏کشان و آن‏هم در مقابل تعدیات و تعرضات رژیم جمهوری اسلامی تشکیل شده است؟ خودتان گفته‏اید وظیفه‏اش حراست از حریم میلیون‏ها انسانی‏ست که رژیم دارد به وحشیانه‏ترین شکل ممکنه دست اندازی می‏کند؟ خودتان بارها و بارها گفته‏اید وظیفه‏اش کوتاه کردن دست‏های جاسوسان و جیره‏خواران رژیم است؟ بر مبنای چنین ارزیابی و انتخابی‏ست که سئوال می‏شود، جامعه و مردم در کدام زمان می‏بایست دفاع عملی این نهاد را در مقابل تعرضات و تعدیات رژیم مشاهده نمایند؟ بالاخره در کدام زمان می‏خواهد افراد «شرور و شناخته شده» و غیر ارشادی را «حالی‏شان» بکند؟

تعرض به جان و مال کارگران و زحمت‏کشان و توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد به بالاترین حد ممکنه‏ی خود رسیده است و بقول خودتان، «در کردستان اسلحه با سیاست گره خورده است» ولی در عوض شما هم‏چنان دارید کار و سیاست بدون سلاح در کردستان را توصیه می‏کنید. بالاخره مردم کردستان در چه زمانی می‏بایست  سیاستی که با اسلحه گره خورده است، را به بینند؟ تعریف‏تان از سیاست و رابطه‏ی آن با اسلحه، تاکتیک‏ها و وظایف نهادها و جامعه، کاملاً التقاطی و وارونه است. در هیچ حوزه‏ای گفته‏های‏تان پشتوانه‏ی عملی ندارد. به روز سخن می‏گوئید و مثل بقیه، کار با محتوا و کمونیستی سازمانی – حزبی را با کار بی‏محتوا اشتباه گرفته‏اید.

می‏گوئید «گارد آزادی در بطن جامعه و در محل کار و زیست شکل گرفته است و به هر میزان در این بطن رشد و گسترش یابد میتواند در ایجاد سنگر اجتماعی دفاع از حرمت جامعه و مبارزه طبقه کارگر نه فقط علیه "تعدیات رژیم اسلامی" بلکه همچنین علیه تعدیات و فریب‏کاری و زورگوئی کلیه نیروهای قومی و اسلامی نقش تاریخی خود را ایفاء کند. امروز اگر در چنین موقعیتی نیست لابد هنوز به این فرصت نرسیده است....».

 

بالاخره تکلیف خواننده در این میان چیست؟ گارد آزادی در بطن جامعه رسوخ نموده و در محل کار و زیست شکل گرفته است و یا این‏که بنابه هزاران دلیل فرصت آن نرسیده است تا در موقعیت "واقعی" خود ابراز وجود نماید؟ اینجاست که تاکید می‏شود. سر راست سخن نمی‏گوئید و وظایف عملی‏ای برای گاردهای آزادی قائل نیستید. منظور واقعی‏تان از گارد آزادی چیزی جز فعال سیاسی نیست. از نظر شما کارش تبلغ و ترویج، پخش اوراق حزبی‏ست. به این دلیل روشن که وظیفه‏اش‏ در حال حاضر، نه تعرض به جان مال سرمایه‏داران و سرکوب‏گران است و نه دفاع از حریم توده‏ها. کنترل محله‏ها را هم می‏خواهید بدون اسلحه تضمین نمائید!!!

در بستر چنین واقعیاتی‏ست که دارد تاکید می‏شود گاردهای آزادی‏تان صرفاً و صرفاً نهادهای تبلیغی‏اند که با دیگر نهادها هیچ‏گونه تفاوت ماهوی‏ای ندارند. می‏دانید اشکال و ایراد کار در کجاست؟ در کاربُرد الفاظ است و به جزأت می‏توان تاکید ورزید که فقط برای مدت کوتاهی، گاردهای آزادی‏تان کاربُرد تشکیلاتی داشت و باورم بر آن است‏که نه تنها جذابیتی برای عموم نداشته و ندارد، بلکه در درون حزب‏تان هم، فاقد حامیان و پیروان لازمه می‏باشد.

 

3. سلام زیجی آماده بودن فعالیت گارد آزادی در میان توده‏ها را دارد «در تنفر عمیق اجتماعی از رژیم جمهوری و .. و هم‏چنین سرخورده شدن از سنت‏های ماجراجو و بی‏ربط به منافع و امنیت و خواست مبارزاتی جامعه مانند سنت پیشمرگ و چریک همه زمینه‏های توده‏ای برای آن گارد آزادی و سازماندهی آن» توضیح می‏دهد.

 

دیده‏ایم و تجربه‏ی دیگر جنبش‏ها و اعتراضات مردمی این حقیقت را در مقابل هر انسان کمونیست و آزادی‏خواه قرار می‏دهد که تمایل و گرایش توده‏ها به سمت نیروهای کمونیست و مبارز، ربط با واسطه‏ای با عمل انقلابی آنان دارد. زمانی مردم کارهای جریانات و احزاب کمونیستی را زیر ذره‏بین خواهند گرفت و گوش‏های‏شان تیز خواهد شد که عمل انقلابی آنان را در مقابل ظالمان و حاکمان مشاهده نمایند. آن‏زمان است‏که اعتمادها جلب می‏شود و آن جریان و یا سازمان را، به‏عنوان جریان و سازمان خود دانسته و حاضر به تعویض آن با هیچ جریان و یا سازمان دیگری نیستند.

متأسفانه چند دهه‏ای‏ست که جای پای کمونیست واقعی و عمل‏گرا در صحن جامعه خالی‏ست و چشم‏اندازی از حضور آن متصور نیست؛ دهه‏هاست که سازمان‏های کمونیستی دخالت‏گرا، به سازمان‏های خارج از کشوری نظاره‏گر و بی‏عمل تبدیل گردیده‏اند؛ دهه‏هاست که صحنه‏ی ایران به صحنه‏ی تاخت و تاز جانیان بشریت و حامیان ریز و درشت‏شان تبدل گردیده است و مشاهده می‏شود که روال هزینه‏پردازی جنبش‏های اعتراضی کارگری – توده‏ای و دانشجوئی، قصد تغییر وضعیت موجود را ندارد. هنگامی‏که چنین وضعیت اسف‏باری بر جامعه‏ی‏مان حاکم می‏باشد و هنگامی‏که میادین متفاوت اعتراضی به میادین تعرضی و سوءاستفاده از انرژی بیکران کارگران و زحمت‏کشان، زنان و دانشجویان از جانب دشمنان تبدیل گشته و هنگامی‏که ارگان‏های سرکوب‏گر رژیم جمهوری اسلامی دارند در اقصا نقاط ایران و بدون رو در رو شدن عملی نیروهای مدافع‏ی محرومان، سیاست‏های خود را به پیش می‏برند چگونه می‏توان سخن از محبوبیت و توجه‏ی مردم نسبت به خود، و سخن از تمایز سنت‏های "کهن" با "سنت جدید" به میان آورد؟ بقول خودتان تاکنون مردم علائم گارد آزادی را ندیده‏اند و تاکنون گاردهای آزادی‏تان موفق به حضور در درون جامعه نشده‏اند، چرا که نه فرصت آن فرا رسیده است و نه تناسب قوا این اجازه را به آنان می‏دهد!! با این اوصاف و بر اساس کدام منطق و منفعت، مردم می‏بایست به آن دل به بندند و آنرا به‏عنوان نهاد و ارگان مدافع‏ی خود به حساب آورند؟

 

مسلم است‏که هیچ جنبشی را نمی‏توان با تعبیر و تفسیر شفاهی و نوشتاری، به سمت خود جلب نمود. به اثبات رسیده است‏که مردم زمانی به نیروها اعتماد خواهند نمود که نیروهای مدافع‏ی آنان عملاً و در زمان تعرض سرکوب‏گران نظام سرمایه‏داری، به دفاع از جان و مال آنان برخیزند. این عمل انقلابی کمونیست‏هاست که موقعیت و مجبوبیت آن‏ها را در نزد مردم بالا خواهد بُرد. سازمان و یا حزبی که دارد سنت‏های "کهن" و یا وجود جمهوری اسلامی و نظامی بودن منطقه را از زمره عوامل و مانع‏ی رشد و پویائی خود به حساب می‏آورد در حقیقت دارد بر لغزندگی ایده و غیر تعرضی سیاست‏های‏اش تاکید می‏ورزد. وجود پارامترهایی برشمرده شده از جانب حکمتیست‏ها نه تنها مانع و سدی در مقابل کمونیست‏ها و مبارزین نیست بلکه فرصتی‏ست تا آنان با عمل انقلابی خود، تفاوت‏های خود را با مدعیان دروغین و حرافان، به جامعه و مردم نشان دهند.

 

4. حقیقتاً که بعضاً منتقدین گارد آزادی، انتظار و توقعات خارق‏العاده‏ای از حکمتیست‏ها ندارند. بلکه همه‏ی بحث‏شان بر آن است تا حکمتیست‏ها با خود تعیین و تکلیف نمایند و سر راست باشند. همه‏ی بحث‏شان بر آن است‏که در مقام کمونیست نباید و نمی‏بایست، محتوای کار و فعالیت کمونیستی را تهی نمود. همه‏ی بحث‏شان بر آن است‏که دهه‏هاست سران رژیم جمهوری اسلامی حرمت و حقوق اولیه‏ی مردم را لگدمال نموده‏اند و امنیت جامعه را در هم ریخته‏اند و کسی در این ‏میان قصد مقابله با مسببان اصلی آنرا ندارد. همه‏ی بحث‏شان بر آن است‏که کسی نیست تا بداد مردم برسد و پاسخی شایسته به نظام سراسر جهل و سرکوب بدهد. همه‏ی حرف و بحث‏شان بر آن است که کسی مسئولیت ناکرده‏های‏اش را بر عهده نمی‏گیرد و حاضر به توضیح واقعیات و انحرافات خودی نیست. همه دارند سیاست‏ها و تاکتیک‏های خود را به‏عنوان بهترین سیاست‏ها و تاکتیک‏ها بخورد دیگران می‏دهند. جامعه نیازمند و تشنه‏ی دخالت‏گری و روش‏های مقابله‏ای در برابر ارگان‏های سرکوب‏گر نظام است و سازمان‏ها و احزاب، منتظر فرصت‏ها و موقعیت‏های مناسب‏اند. بر آن نیستند تا موقعیت‏های مبارزاتی را فراهم نمایند و امنیت و آسایش سرمایه‏داران را در هم ریزنند. مردم خواهان تعرض بی امان به تعرض کننده‏گان‏اند و این انتظار از جانب جامعه و مردم، نه تنها بنابجا نیست بلکه خواستی بجا و واقعی‏ست. در حالی‏که سلام زیجی عقیده‏ای دیگر دارد و بر این باور است‏که «کلا این "درک" و "انتظار" از گارد آزادی و سنت توده‏ای مسلحانه بشدت نادرست است. چنین درکی ممکن است مترادف با "بازوی مسلح" نیروئی باشد که همیشه انتظار میرود از طریق "موتور کوچک" (چریک و نیروی مسلح). "موتور بزرگ" (جامعه و کارگر) را به حرکت در بیآورند و از خواب بیدارش کنند. یعنی همان سنت فدائی و چریکی که گفتم دوره آن بسر رسیده است».

 

براستی که حکمتیست‏ها عادت کرده‏اند تا آدرس غلط بدهند. نمی‏دانند که با دادن نشانی‏های غلط نمی‏توان به مقصد رسید. یک‏بار سئوال شده است‏که چه کس و یا جریانی می‏خواهد با راه‏اندازی موتور کوچک، جامعه را از خواب بیدار کند؟ بدون سند و مدرک حرف می‏زنند تا بحث دل‏بخواه‏ی خود را به پیش ببرند. اگر فرض سلام زیجی را به یقین گیریم و بپذیریم که موتور کوچکِ گذشته قصد بیداری موتور بزرگِ - در خاموش - را داشت، امروزه که بقول شما موتور بزرگ روشن شده است و براه افتاده است، چرا موتور کوچک به خواب خرگوشی فرو رفته است و قصد بیدار شدن را ندارد؟

سه دهه است‏که جنبش‏های کارگری – توده‏ای، زنان و دانشجویان و همه‏ی اقشار محروم جامعه رو در روی صاحبان تولیدی و ارگان‏های سرکوب‏گر نظام قرار گرفته‏اند و هیچ سازمان و حزب کمونیستی‏ای در میان آن‏ها نیست. باور کنید که خیلی‏ها خود را به خواب زده‏اند و بی‏جهت هم دارند خود را بیدار و هوشیار نشان می‏دهند. جامعه‏ی اعتراضی تنهاست. دارد، داد و بیداد براه می‏اندازد و خواهان یاری همراهان‏اش می‏باشد و در این میان کسی گوش شنوائی‏ای ندارد. گوش‏ها کاملاً کیپ شده است و مغزها دارد یک بُعدی و آن‏هم در جهت منفعت گروهی کار می‏کند. باز هم فرض سلام زیجی را به یقین گیریم که سنت فدائی دوره‏اش بسر رسیده است و آن نیروی مسلح تأثیرگذار، جنبش را به "عقب" راند؛ امّا این حق را داریم سئوال کنیم که "سنت جدید" تا چه اندازه توانسته است ماشین جنبش را به جلو هدایت نماید؟ سنتِ جدیدی که وظیفه‏اش مبارزه با افکار و سنن خرافه، پخش اوراق حربی و توضیح ماهیت رژیم جمهوری اسلامی‏ست. کار و وظایفی که دهه‏هاست در دستور کار همه‏ی سازمان‏ها و احزاب خارج کشوری قرار گرفته است. دوستان هر کسی برود بمردم بگوید خرافه عیب است را که نمی‏شود به حساب سنت جدید و کار سازمانیافته و بسیج کننده گذاشت. مگر وظایف روزانه‏ی اعضای حزب‏تان به غیر از این است؟ با این حساب باید بگوئیم که همه‏ی اعضای‏تان، عضو گارد آزادی‏اند!!

 

 

12 دسامبر 2010

21 آذر 1389

 

لینک مطالب سلام زیجی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=18527#more-18527

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=12


December 12th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی